نقش معنا در تعیین ویژگیهای کارکرد سازگار با بقایای بناهای تاریخی
نویسندگان
چکیده
چکیده آنچه از توانبخشی بناهای تاریخی معمولاً مورد انتظار است اعطای عملکرد جدید و انطباق آن با کالبد معماری در قالب یک کارکرد تعریف شده و سازگار است؛ اما هنگامیکه یک اثر تاریخی به دلیل گذشت زمان یا اتفاقات دیگر ویران شده و امکان بازسازی و رجوع به وضعیت قبلی آن میسر نباشد، موضوع توانبخشی و گزینش کارکرد سازگار برای آن با تردید روبرو میشود. این مقاله سعی بر آن دارد تا بر اساس نظریه براندی در حفاظت آثار معماری، با بیان معناهایی که در طول زمان (از خلق اثر تا وضعیت کنونی) در یک اثر تاریخی بهوجود می آید گستره ای از معانی را حتی برای یک ویرانه کانتر « مدل مکان » ۱ در نظر دارد، با استفاده از « مکان » معرفی نماید و با توجه به غایتی که برای احیای آن به مثابه یک که انطباق سه مؤلّفه کالبد، فعالیت و معنا را جهت احراز مکان ضروری می داند، ویژگی های کارکرد سازگار با معانی بقایای بناهای تاریخی را بیان کند. بنابراین میتوان ضمن محدود نشدن در کارکرد قبلی اثر، کارکردهای دیگری را پیش روی قرار داد تا به گزینشی مناسب تقرب یافت. این مقاله در تعیین چارچوب نظری تحقیق از روشی قیاسی برای استدلال و استنتاج از نظریة مطرح شده توسط براندی در حفاظت آثار معماری، به ره برده و با استفاده از مدل مکان کانتر سعی در شناسایی رابطههای بین مؤلّفههای مکان دارد. این مدل امکانی را فراهم میآورد که به بنای تاریخی صرفاً بهمثابه موجودیتی کالبدی که در روند حفاظت هیچگونه تغییر و تحولی را پذیرا نیست، نگریسته نشود، بلکه با توجه ب ه معانی موجود در بنا، موضوعیت تعیین کارکرد سازگار را حتّی در توانبخشی ویرانههای تاریخی که از وضعیت کالبدی و فعالیتی مناسبی برخوردار نیستند، نیز پذیرفت .
منابع مشابه
اثر بربرین در تنظیم آستروسیتهای Gfap+ ناحیه هیپوکمپ موشهای صحرایی دیابتی شده با استرپتوزوتوسین
Background: Diabetes mellitus increases the risk of central nervous system (CNS) disorders such as stroke, seizures, dementia, and cognitive impairment. Berberine, a natural isoquinolne alkaloid, is reported to exhibit beneficial effect in various neurodegenerative and neuropsychiatric disorders. Moreover astrocytes are proving critical for normal CNS function, and alterations in their activity...
متن کاملاثر بربرین در تنظیم آستروسیتهای Gfap+ ناحیه هیپوکمپ موشهای صحرایی دیابتی شده با استرپتوزوتوسین
Background: Diabetes mellitus increases the risk of central nervous system (CNS) disorders such as stroke, seizures, dementia, and cognitive impairment. Berberine, a natural isoquinolne alkaloid, is reported to exhibit beneficial effect in various neurodegenerative and neuropsychiatric disorders. Moreover astrocytes are proving critical for normal CNS function, and alterations in their activity...
متن کاملمنابع من
با ذخیره ی این منبع در منابع من، دسترسی به آن را برای استفاده های بعدی آسان تر کنید
عنوان ژورنال:
شهر و معماری بومیناشر: دانشگاه یزد
ISSN 2251-8185
دوره 2
شماره 2 2012
کلمات کلیدی
میزبانی شده توسط پلتفرم ابری doprax.com
copyright © 2015-2023